تاریخچه چای در چهار گوشه جهان
به من بگو یک فنجان چای گرم میخواهی یا یک لیوان چای سرد؟ چای تو میتواند مثل ماچا باشد، سابیده شده در هاونهای سنگی ژاپنی در جریان مراسم چایخوری سنتی در اتاقهای مخصوص، روی تاتامی و با صرف وقت بسیار به عنوان عملی برای مراقبه و تعالی شخصی، یا داخل لیوانی شیشهای، مخلوط با هل و گلهای وحشی، دم کشیده داخل قوری گلداری روی آتشِ هیزمِ صحرایی در مراکش، تحفه درویشیِ بادیهنشینهای بیآلایش. تاریخچه چای هر دوی اینها را در دل خود دارد.
شاید هم چای را دختر جوانی با موهای وز مشکی رنگ، لباسی قرمز و چهره سبزه در سَن خوان (San Juan) تعارف میکند. فلاسک آب جوش در یک دست و فنجانی از جنس کالاباسا (Calabash) در دست دیگر. کالاباسا کدویی است که از خشک شده آن ظروف مختلف میتراشند، از جمله فنجان چای یا یِربا ماته (yerba mate). اینجا یربا ماته را با نی مینوشند. دختر و دوستش تقریبا هر روز عصر همدیگر را در حیاط خانه میبینند، وقتی آفتاب عقب رفته و حیاط ساده خانه با درختان و بوتههای سبز داخل باغچهاش خلوتگاهی آرام برای جدا شدن از جریان بیوقفه زندگی در خیابانهای شلوغ است.
آنها روی میز و نیمکت چوبی داخل حیاط مینشینند و چند ساعت از هر دری حرف میزنند. دختر جوان، ماته را نه یک نوشیدنی، بلکه سنت آرژانتین میداند، سنتی بسیار عمومی، طوری که هر کسی این چای تلخ و پر کافئین را در خانه خودش درست میکند، و این کار هیچ وقتِ خاصی ندارد. تمام روز میتوان ماته داغ درست کرد و لذت برد.

تصویر بعدی، متعلق به زنی میانسال در روسیه است، با موهایی که به دقت رنگ شده و پشت سرش جمع کرده. او چای سیاه را روی سماور دم میکند و همراه اعضای خانواده با انواع شیرینی، پای، تارت، پیراشکیهای گوشت، مربا و خوراکیهای رنگارنگ خانهپز، درون فنجانهای گلدار چینی مینوشند و از هر دری حرف میزنند. چای در سرمای استخوانسوز این کشور، نوشیدنیای برای گرم کردن چانه و تشویق گوینده به صحبت است.
سرانجام، مرد جوان انگلیسی، مدیر بخش غذا و نوشیدنی هتلی کنار دریاست که پنجرههای رستوران آن چشماندازی بیانتها از آسمان و امواج آبی را پیش چشم میگستراند. انگلیسیها ملتی عاشق چاینوشی و حتی مدعی مالکیت معنوی آن هستند. فنجان چای در صبحانه بریتانیایی آیتمی لازم است و مهمانی چای اشراف دوره ویکتوریایی از صحنههای معروف سریالهای بیبیسی.
سرانجام اگر هیچ کدام از این تصاویر برایتان آشنا نبود، به ایران برمیگردیم. گرداندن سینی چای توسط دختر، آزمون سنتی مراسم خواستگاری و نشانه تایید گرفتن نهایی و مبارک باد گفتن است. چای در قهوهخانهها هم آهنگ آشنایی دارد: چک و چک استکانها در دستان شاگرد قهوهچی آهنگی آشنا برای قهوهخانهنشینان است. امروز از چای صحبت میکنیم از تاریخچه چای در ایران و جهان میگوییم و نگاهی به فرهنگ نوشیدن آن میاندازیم.
کشاورز مقدس، راهب یا امپراتوری خوش ذوق؟
خواستگاه چای با نام علمی کاملیا سینِنسیس (camellia sinensis) کشور چین است. افسانههایی که از کشف چای حرف میزنند به اندازهای قدمت دارند که میتوان باور کرد چای همیشه در چین مصرف میشده است. البته این مبدا نامعلوم کشف چای که از ۵۰۰۰ الی ۹۰۰۰ سال تخمین زده میشود، هم معنی رایج بودن این نوشیدنی محبوب به شکل امروز نیست.
زیرا روشهای پرورش گیاه چای و آمادهسازی و نوشیدن آن حاصل گذر قرنهاست. به هر روی افسانههای چینی، کشف چای را به پیش از پیدایش مسیح نسبت دادهاند و اولین کاربردهای آن را درمانی و غذایی دانستهاند. چینیها دستکم از ۵۰۰۰ سال قبل برگ گیاه چای را به عنوان دارو میجویدند.
هم در افسانههای چینی و هم در ژاپن، چای را روییده از مژههای چشم راهبی بودایی میدانند که برای تنبیه خودش به علت خواب آلودگی و غفلت هنگام مراقبه، مژههایش را از چشم کنده و دور انداخته بود. میگویند از هر مژه او یک بوته گیاه چای رویید. در نسخه ژاپنی این افسانه، راهب، داروما (Daruma) نام دارد.
به جز این، چینیها از شِن نُونگ (Shen Nong)، «کشاورز الهی» به عنوان کاشف چای نام بردهاند، کشاورز مقدسی که چینیهای باستان او را منشا پیدایش بسیاری از گیاهان میدانستند. شن نونگ در چین باستان کاشف برنج هم بوده است. در روایت سوم، همین فرد امپراتور چین است و چای را اتفاقی کشف میکند. آنگونه که در تاریخچه کشف چای آمده است، روزی خدمتکاران مشغول تهیه آب جوش برای او بودند. امپراطور عادت داشت تا آبی که مینوشد از قبل جوشیده و خنک شده باشد. در اثر بیاحتیاطی خدمتکاران، برگی از درخت چای داخل آب افتاد و آنرا همانطور برای امپراطور بردند. برخلاف انتظارها، امپراتور نوشیدنی را بسیار خوشطعم دید. در نسخه دوم روایت، امپراطور چینی درحال قدم زدن در باغ در فصل بهار بوده که همین اتفاق افتاده است.
اما فارغ از افسانهها، راه یافتن چای به کشورهای همسایه و دورتر، داستانهای دیگری دارد. طبق آنچه در تاریخچه کشف چای آمده است، در زمان سلسله مینگ (Ming dynasty) نیاز دولت چین به اسبهای تازه نفس جنگی برای ارتش باعث شد تا تجارت چای با تبت به راه بیفتد.
چینیها از جادههایی که «جادههای چای-اسب» نام گرفتند، به تبت چای میبردند و از تبتیها اسب جنگی میگرفتند. تجارت یاد شده تا پایان سلسله مینگ ادامه پیدا کرد و درختان چای باستانی فراوانی را در این منطقه به جا گذاشت. امروزه تبتیها چای شور کَرهای مینوشند. تجارت چای از چین و مغولستان، این گیاه را به شبه قاره هند آورد.
بعضی نیز انتقال چای از چین به هند را متاثر از اقدامات رابرت فورچون هلندی میدانند که در خدمت کمپانی هند شرقی بود. او دانشمند، گیاهشناس و جاسوسی صنعتی بود که گیاه چای، رموز کشت و تهیه آن و تعدادی متخصص این کار را اواسط قرن هجدهم از چین به هند برد و بعدها چای از همین طریق به خانه اشراف بریتانیایی راه یافت و از آنجا به آناتولی (ترکیه امروزی)، فلات ایران و شمال آفریقا رسید.
تاریخچه چای و راه یافتن آن به اروپا اما پیچیدهتر بود و با دریانوردان هلندی و بعدها کمپانی هند شرقی و ملکه پرتقال -که همسر شاه انگلستان شد- ارتباط دارد. کاترین اهل براگانزا (Catherine of Braganza) که در قرن هفدهم با چارلز دوم، پادشان انگلستان ازدواج کرد، رسم چاینوشی را باب کرد و زنان اشراف و درباری به تقلید از او این سنت را ابداع کردند.
به هر روی، چای از چین به سمت شرق جاده ابریشم یعنی ژاپن و شبه جزیره کره راه پیدا کرد. در ژاپن بدل به نوشیدنیای شد که با اعتقادات مذهبی و آیینها ارتباط تنگاتنگی داشت، زیرا راهبان بودایی ژاپنی بعد از فراغت از تحصیل در چین، در بازگشت خود به کشور نوشیدنی چای را همراه آوردند.
در قرن ششم، ژاپنیها فرستادههایی را به چین اعزام کردند تا در مورد چای و فرهنگ چای یاد بگیرند و بذر آن را از راه جاده ابریشم برای کشت در ژاپن بیاورند. آیینهای چاینوشی و هر آنچه مرتبط با چای است، هم در گذشته و هم در زمان حال، نقش برجستهای را در زندگی مردمان شرقی ایفا کرده است.
تاریخچه چای، از شرق تا غرب
تاریخچه کشف چای یا قصه چای، از چند هزار سال قبل آغاز شده، ولی هنوز راوی روایت آنرا تمام نکرده است. با وجود هزاران نوشیدنی رنگارنگ ترکیبی که بشر از آزمودن مزههای مختلف در کنار هم درست کرده، چای با تمام سادگی و ظرافت و وقار، در چهارگوشه جهان انتخاب اول یا دوم انسانها بعد از نوشیدنی محبوب قهوه برای آغاز روز و اتمام آن است.
حتی ماجرای ابداع تی بگ یا چای کیسهای، همان چای لیپتون که ما میشناختیم، قرار نبود آنگونه که اتفاق افتاد رخ بدهد. میگویند توماس سالیوان آمریکایی در سال ۱۹۰۸ موقعی که میخواست نمونههای چای صادراتی خود را برای مشتریانش در نقاط مختلف کشور بفرستد آن را در پوششی ابریشمی قرار میداد. بعضی از مشتریان این کیسههای کوچک را در آب جوش انداخته و چای را میل میکردند. در جریان جنگ دوم جهانی هم، مردم و سربازان فنجان چای را یک لحظه زمین نگذاشتند. شرکت آلمانی چای تیکانه (TEEKANNE) این «بمبهای چای» را روانه جبههها میکرد تا سربازان در خط مقدم لذت نوشیدن چای گرم را از دست ندهند.
اما به جز جنگ، جایی که شادی و سرور برپاست، در صلح و آرامش هم چای حضور دارد. مردم در شمال شبه قاره هند، در مناسبتهای خاص مانند عروسیها و جشنوارهها، چای را روی سماور با هل، دارچین، بادام و زعفران ترکیب میکنند تا «کاهوا» (Kahwah) بنوشند.
در افغانستان، چای مفصلی به نام «قیماق چای» (Qimaq Chai) دارند که برای مناسبتهای خاص مانند عروسی و نامزدی تهیه میشود. این چای به رنگ صورتی است و با افزودن شیر و هل بدست میآید.
بریتانیاییها و هلندیها نیز چای را در سبک زندگی خود گنجانیدهاند، همچنان که مفاهیمی مثل مهماننوازی، درک متقابل، سنتهای بومی و زندگی جمعی که چای با خود به ارمغان آورده است.
لینک منبع مطلب کلیک کنید
- ۰ ۰
- ۰ نظر